برای موفقیت بیشتر از جسم خود كمك بگیرید
مشاور فردی - درمان افسردگی - دکتر روانشناس - مشاوره ازدواج - سایت مشاوره - مشاوره زنان - مشاور خانواده
                                                       
نظر شما نیز همین است؟ اما چرا یك فرد افسرده همواره چنین مشخصاتی دارد؟ تصویر ذهنی همه ما از چنین فردی، شخصی خمیده است با سری كه به پایین كج شده است، به آرامی صحبت میکند، به پایین نگاه میکند، بریده بریده نفس میکشد و ماهیچههای صورتش شل و آویخته شدهاند. آیا اینگونه رفتاركردن در احساس افسردگی تاثیری دارد؟ برای بررسی این مسئله ناچارید تمرین مضحكی انجام دهید. بنابراین همین الان بلند شوید و صاف بایستید. حالا یك نفس عمیق بكشید. سرتان را بالا بگیرید و به آسمان نگاه كنید. همچنین نفسهای عمیق بكشید. حالا از شما میخواهم كاری انجام دهیم كه شماید به نظرتان كاملا مسخره و حتی احمقانه باشد: لبخند بزنید و حتی بخندید! ادامه دهید، نترسید. هیچ كس متوجه شما نیست. حتی اگر كسی هم به شما زل بزند، اهمیتی ندارد. باز هم به بالا نگاه كنید. حالا در حالی كه كاملا صاف ایستادهاید، شانههایتان را عقب نگه داشتهاید، سینهتان جلو است و نفسهای عمیق میکشید و در عین حال لبخند میزنید، از شما میخواهم افسرده باشید. نه، نباید حالت هیچ قسمتی از بدنتان را تغییر دهید. همچنان لبخند بزنید. سعی كنید. میتوانید؟ میتوانید با چنین حالتی افسرده باشید؟ میگویید: «بله؟» گمان نمیکنم شما دارید تقلب میکنید. شانههایتان را شل كردهاید و سرتان به پایین متمایل شده است. ببینید، باید این حالت را كاملا عملی كنید، وگرنه این حس را در خود نخواهید یافت. نفسهای عمیق و بلند بكشید و لبخند بزنید. این كار احمقانه به نظر میرسد، اما آن را كامل انجام دهید تا به نتیجه مهمی دست یابیم.
باز هم امتحان میکنیم. صاف بایستید، نفس عمیق بكشید، خنده را فراموش نكنید، به بالا نگاه كنید و بدون اینکه هیچ تغییری در جسم خود بدهید، سعی كنید افسرده و ناراحت باشید. گمان نمیکنم افسردگی در چنین حالتی عملی باشد. اشتباه نكنید، منظور من این نیست كه هر بار میخواهید احساس خوبی داشته باشید، باید حتما صاف بایستید و به سقف زل بزنید؛ تنها میخواهم به شما نشان دهم حالات جسمانی با شكل روحیه و احساس شما ارتباطی مستقیم دارد.
چرا زمانی كه صاف میایستید و نفسهای عمیق میکشید و لبخند میزنید، احساس افسردگی نمیکنید؟ چرا احساس ناراحتی با چنین حالت جسمی مشكل است؟ زیرا با گرفتن چنین حالاتی برای مغز خود پیامی كاملا متفاوت میفرستید. شكل ماهیچههای صورت، شكلی كه به بدن خود میدهیم، شیوه حركت و راه رفتنمان، سرعت صحبتکردنمان در هر زمان نشاندهنده نوع احساس ما در همان لحظه است، اگر همزمان با خواندن این كتاب احساس خوبی نداشته باشید، هیچ وقت خواندن آن را ادامه نخواهید داد. خود، موجب میشوید همان كه هستید، باشید. میخواهم به تاثیر فوقالعادهای تغییر حالات جسم در فكر و روح پی ببرید. پس خوب فكر كنید و به یاد آورید زمانی كه موضوعی شما را ناراحت میکند، چه میکنید. ندایی از درونتان مرتب میگوید: «باز هم افسردگی... آه از این زندگی عذابآور!» حال اگر بتوانید در همان حال روش حركات، حالات بدن یا طرز نفس كشیدنتان را تغییر دهید و توجهتان را بر مسئله دیگری متمركز كنید، مسلما احساستان تغییر خواهد كرد و مطمئنا به دنبال آن، رفتار بسیار بهتری در پیش خواهید گرفت.
شش سال پیش، زمانی كه سخت تلاش میکردم تا زندگی بهتری داشته باشم، هیچ اعتقادی به قدرت نفوذ حالات جسمانیام بر افكارم نداشتم، اما ناخودآگاه از همین ابزار به شكلی كه كاملا نادرست استفاده میکردم. اغلب شما نیز همینگونهاید. بدون اینکه خود بدانید به این حربه اعتقاد دارید. چگونه؟ به یاد آورید هرگاه احساس ناخوشایندی دارید، چه میکنید؟ اغلب مردم در این موقعیتها با تغییر حالت جسمشان، احساس خود را تغییر میدهند. مثلا الكل مینوشند. چرا؟ چون زمانی كه الكل مینوشند، حالت جسمشان تغییر میکند، پس میتوانند احساس متفاوتی داشته باشند و به گونهای دیگر رفتار كنند. در واقع به محض اینکه با نوشیدن الكل وضعیت شیمیایی بدن تغییر مییابد، احساس دیگری خواهند داشت و در نتیجه رفتار دگرگونهای را نیز در پیش خواهند گرفت.
بسیاری از مردم هنگامی كه از احساسشان راضی نیستند، با كشیدن سیگار این تغییر جسمانی را به وجود میآورند. هنگام كشیدن سیگار به شكل دیگری نفس میکشند و این شكل تنفس موجب میشود احساسشان تغییر كند و زمانی كه احساس متفاوتی دارند، رفتارشان نیز تغییر مییابد. اغلب سیگاریها هر زمان كه دچار استرس و اضطراب میشوند، سیگار میکشند و معتقدند با سیگار كشیدن احساس بهتری خواهند داشت. اما در واقع آنچه باعث میشود احساس بهتری داشته باشند، تغییر طرز تنفس و كشیدن نفسهای عمیق و بلند است. خوب، پس چرا این تغییر احساس را بدون سیگار به وجود نیاوریم؟ خیال میکنید عجیب است؟ اما واقعیت دارد. شما میتوانید با تغییر نحوه تنفستان احساس بهتری داشته باشید.
عدهای هم هستند كه هرگاه ناراحت میشوند، غذا میخورند. وقتی مشكلی دارند، میگویند: «خدایا دارم دیوانه میشوم.» بعد به سراغ یخچال میروند و هر چه به دستشان برسد میخورند و روز به روز چاقتر میشوند. این افراد هرگاه به آینه نگاه میکنند، از عدم تناسب اندام خود ناراحت میشوند و بیشتر عذاب میکشند. بدین ترتیب احساس بدتری دارند و بیشتر میخورند. میخورند، چاق میشوند، عذاب بیشتری میکشند و باز بیشتر میخورند و در این حلقه سرگردانی گیر میکنند. شاید شما نیز به چنین وضعی دچار شده باشید. پس غذا خوردن هم روش دیگری برای ایجاد تغییر حالت فیزیكی است.
بارزترین مثالی كه میتوان برای توصیف تاثیر تغییر جسمانی بر افكار و رفتارمان آورد، استفاده از مواد مخدر است. چرا برخی كوكایین مصرف میکنند؟ چون جسمشان و به دنبال آن احساسشان را به سرعت تغییر میدهد. به همین دلیل است كه مردم هنوز كوكایین میخرند، در حالی كه همه میدانند مواد مخدر زندگیشان را نابود خواهد كرد. هر نوع تغییر در جسم بلافاصله احساس فرد را به گونهای بهتر یا بدتر تغییر خواهد داد و این تغییر ممكن است احساستان را بهتر كند، اما موقتی است و آن چیزی كه در نهایت به دست خواهد آمد، ضرری است كه شاید جبران آن آسان نباشد. در ادامه قوانینی را به شما آموزش خواهم داد كه با كمك آنها میتوانید بدون اینکه ضرری متحمل شوید، به راحتی احساساتتان را تحت كنترل بگیرید.
من درصد زیادی از موفقیت خود را مدیون همكاری با ورزشكاران حرفهای هستم و معتقدم ورزشكاران میتوانند چگونه از ابزار جسمشان به نفع خود بهره ببرند. تاكنون حركات تنیسبازان حرفهای را تماشا كردهاید؟ هر بار پیش از ضربه زدن حالتی به بدن خود میدهند كه بتوانند در صورت لزوم بلافاصله به عقب برگردند.
فوتبالیستها به گونهای دیگر عمل میکنند. بدنشان در هر زمان آماده حركت به هر سو است و زمانی كه توپ به آنها میرسد، سرشان را هم به كار میگیرند. كسانی كه بیسبال بازی میکنند، در حالی كه پاهایشان را از زمین میکنند و بالا میبرند، آمادهاند تا در صورت نیاز خود را به سمت بیرون بكشند. هر ورزشكاری به خوبی آگاه است كه چگونه میتواند در یك لحظه حالت جسمانی خود را تغییر دهد تا در بازی به نتیجه دلخواه برسد. اما قوانین زندگی اینقدر واضح و روشن نیستند. در زندگی همه چیز سفید یا سیاه نیست، بلكه زندگی طیف وسیعی از رنگها و سایه روشنهاست.
روزی یكی همین ورزشكاران حرفهای را صدا كردم و گفتم: «بیا با هم آزمایشی انجام دهیم. تصور كن هماكنون قرار است میزان قدرت و آمادگی جسمانی خود را به روی منحنی 10-0 اندازهگیری كنیم. صفر یعنی هیچ قدرتی نداری و در حد مرگ هستی و 10 به معنای نهایت قدرت است. بسیار خوب، حدس میزنی اكنون در كجای این منحنی هستی؟»
او گفت: «حدود شش و نیم یا هفت.» گفتم: «تصور كن اكنون در میان زمین بازی هستی و بازی مهمی در پیش داری. اگر در همین سطح بمانی چه خواهد شد؟» بلافاصله پاسخ داد: «نه، در چنین شرایطی فرق دارد. من باید با قدرت بسیار بیشتری با حریف روبهرو شوم.» پرسیدم: «به نظر تو در چنین شرایطی باید در چه سطحی قرار داشته باشی تا موفق شوی؟» گفت: «دوازده!»
مسئله در مورد یك ورزشكار كاملا واضح است؛ او برای اینکه در بازی موفق شود، باید حداكثر قدرت را داشته باشد، اما مگر زندگی شما كمتر از یك بازی ورزشی اهمیت دارد؟ بسیاری از والدین به من مراجعه میکنند و از این شكایت دارند كه دختر یا پسر نوجوانشان تنبل است، بینظم است و یا برای درس خواندن اشتیاقی نشان نمیدهد. اما اگر بخواهید فرزندتان را تحت تاثیر خود قرار دهید تا مثلا برای انجام تكالیف مدرسه اشتیاق داشته باشد و خودتان در رده 3 قرار داشته باشید، در این صورت در تحت تاثیر قرار دادن فرزندتان هیچ توفیقی نخواهید داشت.
به نظر میرسد برخی از آموزگاران در منتقل كردن مطالب به شاگردانشان ناموفقاند. آنها از من میپرسند: «چه پیشنهادی دارید آقای رابینز؟»
سعی كنید لحن با سرعت صحبتتان را هنگام تدریس تغییر دهید. نحوه بهکارگیری صدا هنگام تدریس یا سخنرانی بر احساس و به دنبال آن رفتار مخاطبمان تاثیر بسزایی دارد. اما قبل از اینکه بتوانید بر دانشآموزان خود تاثیر گذارید و آنها را وادار به گوش دادن و آموختن كنید، آیا مطمئنید خود در وضعیت مناسبی قرار دارید؟ هنگام تدریس از 10-0 چه نمرهای به خود میدهید؟ آیا میدانید برای موفق شدن در این كار باید در چه حدی قرار داشته باشید؟
اگر بخواهید كسی را به خود علاقهمند كنید، مسلما راهش این نیست كه او را در آغوش بگیرید و پشت سر هم بگویید: «دوستت دارم! دوستت دارم! دوستت دارم!» ابتدا خود باید عاشق شوید. یعنی در نمودار ما، دست كم در سطح 10 قرار داشته باشید.
از شما میخواهم علاوه بر اینکه تمرینهای امروز را انجام میدهید، به احساسی كه معمولا دارید، توجه بیشتری كنید. خوب فكر كنید و دریابید اغلب چه حدی از لذت، خوشی، سلامتی، قوای جسمانی و موفقیت در زندگی حس میکنید. امروز در نمودار 10-0 چه نمرهای به خود دادهاید؟ روز اولی را كه خواندن این كتاب را شروع كردید، به خاطر میآورید؟ آن روز در این نمودار در چه سطحی قرار داشتید؟ خوب راجع به آن روز فكر كنید و به خاطر آورید چه احساسی در آن زمان داشتید. آیا تصور میکنید امروز نسبت به قبل پیشرفتی كردهاید؟
***
تمرین عملی تغییر احساس
از شما میخواهم امروز به احساسی كه دارید خوب توجه كنید و سپس حركات جسم خود را تغییر دهید. مثلا طرز نشستن یا نحوه راه رفتن خود را عوض كنید. به تجربه درخواهید یافت در چه حالتی بهترین احساس را دارید. بار دیگر به طور خلاصه روش تغییر احساس به شیوه تغییر نوع حركت بدن را شرح میدهم: سریعترین و راحتترین راه برای تبدیل احساسهای ناخوشایند به نشاط و رضایت خاطر، تغییر دادن شكل حركات بدن است، زیرا احساس بر اساس حركت ایجاد میشود. اگر مظرب و نگرانید، بهترین كار حركت دادن دستهاست. دستها را كمی از هم باز كنید و به سمت عقب ببرید. بسیار آهسته؛ اگر عجله كنید، نتیجه مطلوب عایدتان نخواهد شد و به احساس مورد نظر دست نخواهید یافت.
                                                         
                                                       
مشاوره فردی و امور مربوط به آن
بهترین سایت مشاورخانواده
سال 1391.
4.6
ما میخواهیم بر رفتارهایمان كنترل داشته باشیم، اما چگونه؟ دو راه برای كنترل حالت فكری و احساسی هر فرد وجود دارد: اولین راه، روش كمك گرفتن از جسم یا فیزیولوژی بدن است و دومین راه، روش تمركز فكر. در این مقاله به بررسی راه اول و نحوه استفاده از جسم جهت ایجاد احساس دلخواهمان در هر زمان میپردازیم و در مبحث بعد چگونگی تمركز یافتن، كنترل تصاویر ذهن و آنچه دربارهاش میاندیشیم را خواهیم آموخت. مسلما میدانید هر حسی كه در ما به وجود میآید، حتمالا از سیستم عصبی ما گذشته است. حالا كسی را مجسم كنید كه كاملا افسرده و ناامید است. شرط میبندم میتوانید به راحتی درباره نوع حركات و شیوه صحبت او توضیح دهید و حتی حاضرید در ازای دریافت یكصد دلار حركات او را هم تقلید كنید، مثل او حرف بزنید، راه بروید و بنشینید. توصیف وضعیت چنین فردی بسیار آسان است. این فرد چه حسی دارد؟ دلشكستگی. سرش چه حالتی دارد؟ رو به پایین. چشمهایش چگونهاند؟ باز هم پایین. نحوه نفس كشیدنش چگونه است؟ عمیق یا مقطع؟ مقطع. چهرهاش چه شكلی دارد؟ آیا ماهیچههای صورتش سفتاند یا افتاده؟ مسلما شل و افتاده.نظر شما نیز همین است؟ اما چرا یك فرد افسرده همواره چنین مشخصاتی دارد؟ تصویر ذهنی همه ما از چنین فردی، شخصی خمیده است با سری كه به پایین كج شده است، به آرامی صحبت میکند، به پایین نگاه میکند، بریده بریده نفس میکشد و ماهیچههای صورتش شل و آویخته شدهاند. آیا اینگونه رفتاركردن در احساس افسردگی تاثیری دارد؟ برای بررسی این مسئله ناچارید تمرین مضحكی انجام دهید. بنابراین همین الان بلند شوید و صاف بایستید. حالا یك نفس عمیق بكشید. سرتان را بالا بگیرید و به آسمان نگاه كنید. همچنین نفسهای عمیق بكشید. حالا از شما میخواهم كاری انجام دهیم كه شماید به نظرتان كاملا مسخره و حتی احمقانه باشد: لبخند بزنید و حتی بخندید! ادامه دهید، نترسید. هیچ كس متوجه شما نیست. حتی اگر كسی هم به شما زل بزند، اهمیتی ندارد. باز هم به بالا نگاه كنید. حالا در حالی كه كاملا صاف ایستادهاید، شانههایتان را عقب نگه داشتهاید، سینهتان جلو است و نفسهای عمیق میکشید و در عین حال لبخند میزنید، از شما میخواهم افسرده باشید. نه، نباید حالت هیچ قسمتی از بدنتان را تغییر دهید. همچنان لبخند بزنید. سعی كنید. میتوانید؟ میتوانید با چنین حالتی افسرده باشید؟ میگویید: «بله؟» گمان نمیکنم شما دارید تقلب میکنید. شانههایتان را شل كردهاید و سرتان به پایین متمایل شده است. ببینید، باید این حالت را كاملا عملی كنید، وگرنه این حس را در خود نخواهید یافت. نفسهای عمیق و بلند بكشید و لبخند بزنید. این كار احمقانه به نظر میرسد، اما آن را كامل انجام دهید تا به نتیجه مهمی دست یابیم.
باز هم امتحان میکنیم. صاف بایستید، نفس عمیق بكشید، خنده را فراموش نكنید، به بالا نگاه كنید و بدون اینکه هیچ تغییری در جسم خود بدهید، سعی كنید افسرده و ناراحت باشید. گمان نمیکنم افسردگی در چنین حالتی عملی باشد. اشتباه نكنید، منظور من این نیست كه هر بار میخواهید احساس خوبی داشته باشید، باید حتما صاف بایستید و به سقف زل بزنید؛ تنها میخواهم به شما نشان دهم حالات جسمانی با شكل روحیه و احساس شما ارتباطی مستقیم دارد.
چرا زمانی كه صاف میایستید و نفسهای عمیق میکشید و لبخند میزنید، احساس افسردگی نمیکنید؟ چرا احساس ناراحتی با چنین حالت جسمی مشكل است؟ زیرا با گرفتن چنین حالاتی برای مغز خود پیامی كاملا متفاوت میفرستید. شكل ماهیچههای صورت، شكلی كه به بدن خود میدهیم، شیوه حركت و راه رفتنمان، سرعت صحبتکردنمان در هر زمان نشاندهنده نوع احساس ما در همان لحظه است، اگر همزمان با خواندن این كتاب احساس خوبی نداشته باشید، هیچ وقت خواندن آن را ادامه نخواهید داد. خود، موجب میشوید همان كه هستید، باشید. میخواهم به تاثیر فوقالعادهای تغییر حالات جسم در فكر و روح پی ببرید. پس خوب فكر كنید و به یاد آورید زمانی كه موضوعی شما را ناراحت میکند، چه میکنید. ندایی از درونتان مرتب میگوید: «باز هم افسردگی... آه از این زندگی عذابآور!» حال اگر بتوانید در همان حال روش حركات، حالات بدن یا طرز نفس كشیدنتان را تغییر دهید و توجهتان را بر مسئله دیگری متمركز كنید، مسلما احساستان تغییر خواهد كرد و مطمئنا به دنبال آن، رفتار بسیار بهتری در پیش خواهید گرفت.
شش سال پیش، زمانی كه سخت تلاش میکردم تا زندگی بهتری داشته باشم، هیچ اعتقادی به قدرت نفوذ حالات جسمانیام بر افكارم نداشتم، اما ناخودآگاه از همین ابزار به شكلی كه كاملا نادرست استفاده میکردم. اغلب شما نیز همینگونهاید. بدون اینکه خود بدانید به این حربه اعتقاد دارید. چگونه؟ به یاد آورید هرگاه احساس ناخوشایندی دارید، چه میکنید؟ اغلب مردم در این موقعیتها با تغییر حالت جسمشان، احساس خود را تغییر میدهند. مثلا الكل مینوشند. چرا؟ چون زمانی كه الكل مینوشند، حالت جسمشان تغییر میکند، پس میتوانند احساس متفاوتی داشته باشند و به گونهای دیگر رفتار كنند. در واقع به محض اینکه با نوشیدن الكل وضعیت شیمیایی بدن تغییر مییابد، احساس دیگری خواهند داشت و در نتیجه رفتار دگرگونهای را نیز در پیش خواهند گرفت.
بسیاری از مردم هنگامی كه از احساسشان راضی نیستند، با كشیدن سیگار این تغییر جسمانی را به وجود میآورند. هنگام كشیدن سیگار به شكل دیگری نفس میکشند و این شكل تنفس موجب میشود احساسشان تغییر كند و زمانی كه احساس متفاوتی دارند، رفتارشان نیز تغییر مییابد. اغلب سیگاریها هر زمان كه دچار استرس و اضطراب میشوند، سیگار میکشند و معتقدند با سیگار كشیدن احساس بهتری خواهند داشت. اما در واقع آنچه باعث میشود احساس بهتری داشته باشند، تغییر طرز تنفس و كشیدن نفسهای عمیق و بلند است. خوب، پس چرا این تغییر احساس را بدون سیگار به وجود نیاوریم؟ خیال میکنید عجیب است؟ اما واقعیت دارد. شما میتوانید با تغییر نحوه تنفستان احساس بهتری داشته باشید.
عدهای هم هستند كه هرگاه ناراحت میشوند، غذا میخورند. وقتی مشكلی دارند، میگویند: «خدایا دارم دیوانه میشوم.» بعد به سراغ یخچال میروند و هر چه به دستشان برسد میخورند و روز به روز چاقتر میشوند. این افراد هرگاه به آینه نگاه میکنند، از عدم تناسب اندام خود ناراحت میشوند و بیشتر عذاب میکشند. بدین ترتیب احساس بدتری دارند و بیشتر میخورند. میخورند، چاق میشوند، عذاب بیشتری میکشند و باز بیشتر میخورند و در این حلقه سرگردانی گیر میکنند. شاید شما نیز به چنین وضعی دچار شده باشید. پس غذا خوردن هم روش دیگری برای ایجاد تغییر حالت فیزیكی است.
بارزترین مثالی كه میتوان برای توصیف تاثیر تغییر جسمانی بر افكار و رفتارمان آورد، استفاده از مواد مخدر است. چرا برخی كوكایین مصرف میکنند؟ چون جسمشان و به دنبال آن احساسشان را به سرعت تغییر میدهد. به همین دلیل است كه مردم هنوز كوكایین میخرند، در حالی كه همه میدانند مواد مخدر زندگیشان را نابود خواهد كرد. هر نوع تغییر در جسم بلافاصله احساس فرد را به گونهای بهتر یا بدتر تغییر خواهد داد و این تغییر ممكن است احساستان را بهتر كند، اما موقتی است و آن چیزی كه در نهایت به دست خواهد آمد، ضرری است كه شاید جبران آن آسان نباشد. در ادامه قوانینی را به شما آموزش خواهم داد كه با كمك آنها میتوانید بدون اینکه ضرری متحمل شوید، به راحتی احساساتتان را تحت كنترل بگیرید.
من درصد زیادی از موفقیت خود را مدیون همكاری با ورزشكاران حرفهای هستم و معتقدم ورزشكاران میتوانند چگونه از ابزار جسمشان به نفع خود بهره ببرند. تاكنون حركات تنیسبازان حرفهای را تماشا كردهاید؟ هر بار پیش از ضربه زدن حالتی به بدن خود میدهند كه بتوانند در صورت لزوم بلافاصله به عقب برگردند.
فوتبالیستها به گونهای دیگر عمل میکنند. بدنشان در هر زمان آماده حركت به هر سو است و زمانی كه توپ به آنها میرسد، سرشان را هم به كار میگیرند. كسانی كه بیسبال بازی میکنند، در حالی كه پاهایشان را از زمین میکنند و بالا میبرند، آمادهاند تا در صورت نیاز خود را به سمت بیرون بكشند. هر ورزشكاری به خوبی آگاه است كه چگونه میتواند در یك لحظه حالت جسمانی خود را تغییر دهد تا در بازی به نتیجه دلخواه برسد. اما قوانین زندگی اینقدر واضح و روشن نیستند. در زندگی همه چیز سفید یا سیاه نیست، بلكه زندگی طیف وسیعی از رنگها و سایه روشنهاست.
روزی یكی همین ورزشكاران حرفهای را صدا كردم و گفتم: «بیا با هم آزمایشی انجام دهیم. تصور كن هماكنون قرار است میزان قدرت و آمادگی جسمانی خود را به روی منحنی 10-0 اندازهگیری كنیم. صفر یعنی هیچ قدرتی نداری و در حد مرگ هستی و 10 به معنای نهایت قدرت است. بسیار خوب، حدس میزنی اكنون در كجای این منحنی هستی؟»
او گفت: «حدود شش و نیم یا هفت.» گفتم: «تصور كن اكنون در میان زمین بازی هستی و بازی مهمی در پیش داری. اگر در همین سطح بمانی چه خواهد شد؟» بلافاصله پاسخ داد: «نه، در چنین شرایطی فرق دارد. من باید با قدرت بسیار بیشتری با حریف روبهرو شوم.» پرسیدم: «به نظر تو در چنین شرایطی باید در چه سطحی قرار داشته باشی تا موفق شوی؟» گفت: «دوازده!»
مسئله در مورد یك ورزشكار كاملا واضح است؛ او برای اینکه در بازی موفق شود، باید حداكثر قدرت را داشته باشد، اما مگر زندگی شما كمتر از یك بازی ورزشی اهمیت دارد؟ بسیاری از والدین به من مراجعه میکنند و از این شكایت دارند كه دختر یا پسر نوجوانشان تنبل است، بینظم است و یا برای درس خواندن اشتیاقی نشان نمیدهد. اما اگر بخواهید فرزندتان را تحت تاثیر خود قرار دهید تا مثلا برای انجام تكالیف مدرسه اشتیاق داشته باشد و خودتان در رده 3 قرار داشته باشید، در این صورت در تحت تاثیر قرار دادن فرزندتان هیچ توفیقی نخواهید داشت.
به نظر میرسد برخی از آموزگاران در منتقل كردن مطالب به شاگردانشان ناموفقاند. آنها از من میپرسند: «چه پیشنهادی دارید آقای رابینز؟»
سعی كنید لحن با سرعت صحبتتان را هنگام تدریس تغییر دهید. نحوه بهکارگیری صدا هنگام تدریس یا سخنرانی بر احساس و به دنبال آن رفتار مخاطبمان تاثیر بسزایی دارد. اما قبل از اینکه بتوانید بر دانشآموزان خود تاثیر گذارید و آنها را وادار به گوش دادن و آموختن كنید، آیا مطمئنید خود در وضعیت مناسبی قرار دارید؟ هنگام تدریس از 10-0 چه نمرهای به خود میدهید؟ آیا میدانید برای موفق شدن در این كار باید در چه حدی قرار داشته باشید؟
اگر بخواهید كسی را به خود علاقهمند كنید، مسلما راهش این نیست كه او را در آغوش بگیرید و پشت سر هم بگویید: «دوستت دارم! دوستت دارم! دوستت دارم!» ابتدا خود باید عاشق شوید. یعنی در نمودار ما، دست كم در سطح 10 قرار داشته باشید.
از شما میخواهم علاوه بر اینکه تمرینهای امروز را انجام میدهید، به احساسی كه معمولا دارید، توجه بیشتری كنید. خوب فكر كنید و دریابید اغلب چه حدی از لذت، خوشی، سلامتی، قوای جسمانی و موفقیت در زندگی حس میکنید. امروز در نمودار 10-0 چه نمرهای به خود دادهاید؟ روز اولی را كه خواندن این كتاب را شروع كردید، به خاطر میآورید؟ آن روز در این نمودار در چه سطحی قرار داشتید؟ خوب راجع به آن روز فكر كنید و به خاطر آورید چه احساسی در آن زمان داشتید. آیا تصور میکنید امروز نسبت به قبل پیشرفتی كردهاید؟
***
تمرین عملی تغییر احساس
از شما میخواهم امروز به احساسی كه دارید خوب توجه كنید و سپس حركات جسم خود را تغییر دهید. مثلا طرز نشستن یا نحوه راه رفتن خود را عوض كنید. به تجربه درخواهید یافت در چه حالتی بهترین احساس را دارید. بار دیگر به طور خلاصه روش تغییر احساس به شیوه تغییر نوع حركت بدن را شرح میدهم: سریعترین و راحتترین راه برای تبدیل احساسهای ناخوشایند به نشاط و رضایت خاطر، تغییر دادن شكل حركات بدن است، زیرا احساس بر اساس حركت ایجاد میشود. اگر مظرب و نگرانید، بهترین كار حركت دادن دستهاست. دستها را كمی از هم باز كنید و به سمت عقب ببرید. بسیار آهسته؛ اگر عجله كنید، نتیجه مطلوب عایدتان نخواهد شد و به احساس مورد نظر دست نخواهید یافت.