رسیدن به خواستههای خود در زندگی
مشاور فردی - درمان افسردگی - دکتر روانشناس - مشاوره ازدواج - سایت مشاوره - مشاوره زنان - مشاور خانواده
                                                       
آنچه در زندگی میخواهیم تنها پاسخی به یک نیاز است. نیاز به ایجاد تغییر و دگرگونی در آنچه اکنون در زندگی و احساسمان میگذرد. ما به دنبال یک انقلاب احساسی هستیم. به دنبال حالتی ذهنی و یا جسمی که بتواند در یک لحظه احساسمان را تغییر دهد. همه ا نسانها خواستار چنین تغییری هستند؛ تغییر به گونهای که لذت و خوشی بیشتری حس کنند.
واقعا تاکنون فکر کردهاید چرا پول بیشتری میخواهید؟ آیا تنها به این دلیل که از تکه کاغذهای رنگی که تصاویر افراد و مکانهای معروف به روی آن چاپ شده است، بیشتر داشته باشید؟ مسلما خیر شما پول را به دلیل احساسی که به شما خواهد بخشید میخواهید. احساس آزادی بیشتر، احساس اینکه در جامعه جایگاه بهتری دارید و یا حتی احساس اینکه میتوانید بیشتر به دیگران کمک کنید. در واقع اغلب ما معتقدیم پول بیشتر به معنای لذت و خوشی بیشتر است.
بسیاری از شما آرزو دارید تاجر بودید، اما من تاجران پولدار زیادی را میشناسم که از حرفه خود بیزارند. در واقع شما نیز خود حرفه تجارت را دوست ندارید، بلکه به دنبال آن چیزی هستید که تصور میکنید با رو آوردن به حرفه تجارت بدان خواهید رسید، یعنی همان تغییر احساسی. آیا میخواهید ازدواج کنید؟ چرا؟ آیا تنها به این دلیل که با کسی رابطه جنسی داشته باشید؟ مسلما اینطور نیست. شما میخواهید ازدواج کنید، زیرا تصور میکنید ازدواج برایتان تغییری خوشایند به ارمغان خواهد آورد. تمام کسانی که ازدواج میکنند، معتقدند با ازدواج به احساسی تازه، بیهمتا و خوشایند دست خواهند یافت: ا حساس یگانگی و تکامل.
بنابراین آنچه تمامی رفتارهای ما را تحت کنترل دارد، نیاز به ایجاد تغییر است. درباره این مسئله بیشتر فکر کنید. راجع به تک تک چیزهایی که در زندگی آرزو دارید به آنها برسید بیندیشید. آیا واقعا خواستار همان چیزی هستید که به ذهنتان رسیده است؟ آیا هر بار در پاسخ این سوال که «به چه دلیل چنین آرزویی دارید؟» پاسخ نخواهید داد: «چون به من احساس خوبی میدهد؟» در واقع همه ما میخواهیم احساس خوبی داشته باشیم. میخواهیم در درونمان حسی تازه و خوشایند بیابیم. نیاز داریم احساسمان را تحت کنترل داشته باشیم تا همواره احساس خوشی بیابیم؛ بر واکنشهایمان احاطه داشته باشیم و بتوانیم احساسی را در خود به وجود آوریم که لذت را برایمان به ارمغان آورد، زیرا همانگونه که قبلا گفتیم، ما هر کاری را در جهت به دست آوردن لذت و یا اجتناب از رسیدن به ناراحتی انجام خواهیم داد. مسلما شما نیز هر کاری را به دلیل به دست آوردن لذت یا اجتناب از رسیدن به ناراحتی انجام میدهید.
تغییرات حالات جسمانی
هر آرزویی که در دل داشته باشید، به هوای دست پیدا کردن به لذت است، بنابراین بهتر است رفتار خود را تغییر دهید. برای این کار بهترین و سریعترین روش تغییر احساس است. اگر میخواهید به آرزوهایی که دارید برسید، باید بتوانید رفتار خود را تحت کنترل داشته باشید. آیا تاکنون تجربهای مانند آنچه در ادامه این مقاله خواهید خواند، داشتهاید؟
همه چیز خوب پیش میرود. در موقعیتی قرار گرفتهاید که به نظر میرسد اوضاع تقریبا تحت کنترل شما است. اما ناگهان کار احمقانهای از شما سر میزند. به خودتان میگویید: «باور نمیکنم چنین چیزی گفته باشم.» یا: «چهطور ممکن است چنین کاری از من سر زده باشد؟ من نیز بارها در چنین موقعیتی قرار گرفتهام. گاهی نیز عکس این ما جرا رخ میدهد. شاید در موقعیتی بودهاید که احساس میکردید همه چیز از کنترل خارج شده است. درگیر مشکلات گوناگونی شده بودید. روزها سریع میگذشت و به نظر میرسید غیر از گذراندن روز، کاری از دستتان برنمیآید، اما ناگهان فکری به خاطرتان میرسد و... دیگران به شما میگویند: «واقعا چگونه ا ین کار را کردی؟ عالی بود.» از خود میپرسید: «واقعا من بودم؟» به خودتان افتخار میکنید، اما نمیدانید چطور توانستید از پس چنین کاری برآیید.
واقعا این تفاوت رفتار شما در موقعیتهای گوناگون به چه دلیل است؟ چطور ممکن است بتوانید در موقعیتی عالی فکر کنید و فوقالعاده عمل نمایید، اما در مواجه با دشواری دیگری نتوانید هیچ عکسالعملی نشان دهید؟ آیا آگاهی توانایی حل مشکلات را دارید و گاهی خیر؟ مسلما اینطور نیست. هر کاری که در هر لحظه انجام میدهیم، مبتنی بر حالت فکری و جسمی ما در همان زمان است. توانایی و قابلیت انسانها انکارناپذیر است، اما آنچه انجام میدهند معمولا دلسردکننده و یأسآور به نظر میرسد. تنها تعداد اندکی از مردم هستند که در برابر مشکلات بسیار دشوار واکنشی تحسینبرانگیز دارند، اما اغلب آنان حتی از پس کوچکترین مشکلات نیز برنمیآیند.
تفاوت این دو گروه در توانایی آنان نیست، بلکه در رفتاری است که هر کدام در موقعیتهای خاص بروز میدهند. تغییر رفتار برای حل هر مشکلی کارساز خواهد بود.
                                                         
                                                       
مشاوره فردی و امور مربوط به آن
بهترین سایت مشاورخانواده
سال 1391.
4.6
اغلب وقتی از مردم میپرسم: «از زندگی چه میخواهید؟» در پاسخ عبارتی شبیه به این میشنوم: «نمیدانم.» برخی نیز پاسخهای بسیار مبهم و کلی بیان میکنند. مثلا: «کاش همسر بهتری داشتم، کاش پول بیشتری داشتم، کاش بیش از این موفق بودم و...» پاسخهایی از این دست بسیار مبهماند و نمیتوان چیز زیادی از آنها فهمید. برای اینکه بتوانید به آنچه میخواهید برسید، باید آن را خوب بشناسید. آنچه شما واقعا بدان نیاز دارید پول، اتومبیل یا همسر بهتر نیست. هیچ کدام از ما واقعا نیازی به این چیزها نداریم، آنچه همه ما از ته دل خواهان آن هستیم، همان چیزی است که تصور میکنیم با به دست آوردن آن میتوانیم زندگیمان را تغییر دهیم. در واقع همه ما به دنبال خوشی بیشتر هستیم.آنچه در زندگی میخواهیم تنها پاسخی به یک نیاز است. نیاز به ایجاد تغییر و دگرگونی در آنچه اکنون در زندگی و احساسمان میگذرد. ما به دنبال یک انقلاب احساسی هستیم. به دنبال حالتی ذهنی و یا جسمی که بتواند در یک لحظه احساسمان را تغییر دهد. همه ا نسانها خواستار چنین تغییری هستند؛ تغییر به گونهای که لذت و خوشی بیشتری حس کنند.
واقعا تاکنون فکر کردهاید چرا پول بیشتری میخواهید؟ آیا تنها به این دلیل که از تکه کاغذهای رنگی که تصاویر افراد و مکانهای معروف به روی آن چاپ شده است، بیشتر داشته باشید؟ مسلما خیر شما پول را به دلیل احساسی که به شما خواهد بخشید میخواهید. احساس آزادی بیشتر، احساس اینکه در جامعه جایگاه بهتری دارید و یا حتی احساس اینکه میتوانید بیشتر به دیگران کمک کنید. در واقع اغلب ما معتقدیم پول بیشتر به معنای لذت و خوشی بیشتر است.
بسیاری از شما آرزو دارید تاجر بودید، اما من تاجران پولدار زیادی را میشناسم که از حرفه خود بیزارند. در واقع شما نیز خود حرفه تجارت را دوست ندارید، بلکه به دنبال آن چیزی هستید که تصور میکنید با رو آوردن به حرفه تجارت بدان خواهید رسید، یعنی همان تغییر احساسی. آیا میخواهید ازدواج کنید؟ چرا؟ آیا تنها به این دلیل که با کسی رابطه جنسی داشته باشید؟ مسلما اینطور نیست. شما میخواهید ازدواج کنید، زیرا تصور میکنید ازدواج برایتان تغییری خوشایند به ارمغان خواهد آورد. تمام کسانی که ازدواج میکنند، معتقدند با ازدواج به احساسی تازه، بیهمتا و خوشایند دست خواهند یافت: ا حساس یگانگی و تکامل.
بنابراین آنچه تمامی رفتارهای ما را تحت کنترل دارد، نیاز به ایجاد تغییر است. درباره این مسئله بیشتر فکر کنید. راجع به تک تک چیزهایی که در زندگی آرزو دارید به آنها برسید بیندیشید. آیا واقعا خواستار همان چیزی هستید که به ذهنتان رسیده است؟ آیا هر بار در پاسخ این سوال که «به چه دلیل چنین آرزویی دارید؟» پاسخ نخواهید داد: «چون به من احساس خوبی میدهد؟» در واقع همه ما میخواهیم احساس خوبی داشته باشیم. میخواهیم در درونمان حسی تازه و خوشایند بیابیم. نیاز داریم احساسمان را تحت کنترل داشته باشیم تا همواره احساس خوشی بیابیم؛ بر واکنشهایمان احاطه داشته باشیم و بتوانیم احساسی را در خود به وجود آوریم که لذت را برایمان به ارمغان آورد، زیرا همانگونه که قبلا گفتیم، ما هر کاری را در جهت به دست آوردن لذت و یا اجتناب از رسیدن به ناراحتی انجام خواهیم داد. مسلما شما نیز هر کاری را به دلیل به دست آوردن لذت یا اجتناب از رسیدن به ناراحتی انجام میدهید.
تغییرات حالات جسمانی
هر آرزویی که در دل داشته باشید، به هوای دست پیدا کردن به لذت است، بنابراین بهتر است رفتار خود را تغییر دهید. برای این کار بهترین و سریعترین روش تغییر احساس است. اگر میخواهید به آرزوهایی که دارید برسید، باید بتوانید رفتار خود را تحت کنترل داشته باشید. آیا تاکنون تجربهای مانند آنچه در ادامه این مقاله خواهید خواند، داشتهاید؟
همه چیز خوب پیش میرود. در موقعیتی قرار گرفتهاید که به نظر میرسد اوضاع تقریبا تحت کنترل شما است. اما ناگهان کار احمقانهای از شما سر میزند. به خودتان میگویید: «باور نمیکنم چنین چیزی گفته باشم.» یا: «چهطور ممکن است چنین کاری از من سر زده باشد؟ من نیز بارها در چنین موقعیتی قرار گرفتهام. گاهی نیز عکس این ما جرا رخ میدهد. شاید در موقعیتی بودهاید که احساس میکردید همه چیز از کنترل خارج شده است. درگیر مشکلات گوناگونی شده بودید. روزها سریع میگذشت و به نظر میرسید غیر از گذراندن روز، کاری از دستتان برنمیآید، اما ناگهان فکری به خاطرتان میرسد و... دیگران به شما میگویند: «واقعا چگونه ا ین کار را کردی؟ عالی بود.» از خود میپرسید: «واقعا من بودم؟» به خودتان افتخار میکنید، اما نمیدانید چطور توانستید از پس چنین کاری برآیید.
واقعا این تفاوت رفتار شما در موقعیتهای گوناگون به چه دلیل است؟ چطور ممکن است بتوانید در موقعیتی عالی فکر کنید و فوقالعاده عمل نمایید، اما در مواجه با دشواری دیگری نتوانید هیچ عکسالعملی نشان دهید؟ آیا آگاهی توانایی حل مشکلات را دارید و گاهی خیر؟ مسلما اینطور نیست. هر کاری که در هر لحظه انجام میدهیم، مبتنی بر حالت فکری و جسمی ما در همان زمان است. توانایی و قابلیت انسانها انکارناپذیر است، اما آنچه انجام میدهند معمولا دلسردکننده و یأسآور به نظر میرسد. تنها تعداد اندکی از مردم هستند که در برابر مشکلات بسیار دشوار واکنشی تحسینبرانگیز دارند، اما اغلب آنان حتی از پس کوچکترین مشکلات نیز برنمیآیند.
تفاوت این دو گروه در توانایی آنان نیست، بلکه در رفتاری است که هر کدام در موقعیتهای خاص بروز میدهند. تغییر رفتار برای حل هر مشکلی کارساز خواهد بود.