بهترین سایت مشاوره خانواده و مشاوره ازدواج آنلاین 1391
مشاوره آنلاین تلفنی یا حضوری
۸۸۴۲۲۴۹۵ -۰۲۱

مشاوره کودک | تربیت کودک | چگونه كودكي تربيت كنيم كه بگويد «من مي‌توانم»

مشاور کودکان


مشاوره کودک و امور مربوط به آن بهترین سایت مشاورخانواده سال 1391. 4.6
چگونه كودكي تربيت كنيم كه بگويد «من مي‌توانم»
صفت بارز یک برخورد مقتدرانه با زندگی، اعتماد به نفس است، به طوری که فرد دارای شهامت و لیاقتی است که می‌تواند با هر مشکل و زحمت جدیدی در زندگی سازگاری کند، ولی این رفتار به خودی خود ایجاد نمی‌شود. شرط پیدایش آن، یازده اصل خاص در روش‌های ولایت اولیاء است که به قرار زیر پیشنهاد می‌شوند:
- بالاترین انتظارها را داشته باشید.
- اولویت‌ها را تعیین کنید.
- همیشه ملاحظه فرزند خود را بنمایید.
- آموزش را در «قطعات» قابل «هضم» انجام دهید.
- از موفقیت‌های گذشته پایه‌ای برای آینده بسازید.
- روی مثبت‌ها تکیه کنید.
- با یک «گوش سوم» گوش کنید.
- توانایی‌های فرزند خود را در هر مرحله از رشد درک کنید.
- نقطه نظر فرزند خود را ببینید و بشنوید.
- شیوه برخورد فرزند خود با شکست را تغییر دهید.
- به آهنگ «خویشتن» فرزند خود برقصید.
اکنون بیایید هر یک از این اصول را بررسی کنیم، تا بتوانیم آنها را با شیوه‌های عملی به کار گیریم.
بالاترین انتظارها را داشته باشید
برای اولیاء و مربیان بسیار سخت است که بر اساس نشانه‌های اولیه، پیش‌داوری‌هایی در مورد کودکان نداشته باشند، ولی بالغین باید قابلیت‌های کودکان را با احتیاط بیشتری ارزیابی کنند. بچه‌ها می‌توانند خیلی سریع و به میزان زیادی تغییر کنند. قضاوت‌ها ممکن است بر اساس واقعیت‌های گذشته باشد: بنابراین ما باید عقاید خود را قابل انعطاف و قضاوت‌هایمان را غیرقطعی نگاه داریم. هنگامی که من سرپرست برنامه پرورش اولیه کودکان در یک شهر بزرگ بودم، می‌بایست برگه ارزیابی هر کودک را به کودکستانی بدهم که قرار بود کودک در ترم بعد به آن‌جا برود. هیچگاه فاش نساختم که کدام یک سریع‌ترین، کندترین، یا باهوش‌ترین بود. من از این برچسب‌ها منزجر هستم. معلمان سعی می‌کنند که منطقی رفتار کنند، ولی با این حال من نگران بودم که ارزیابی اولیه من از قابلیت‌های یک دانش‌آموز، او را تا پایان دوران تحصیل دنبال کند. سرنوشت یک دانشجوی نوزده ساله صحت نظرم را برای من ثابت کرد. یک روز در این مورد صحبت می‌کردم که چگونه گاهی اوقات ما آنقدر نظر دیگران را در مورد خودمان قبول داریم که این نظر برای ما واقعیت پیدا می‌کند و ما زندگی خود را بر پایه این برداشت غلط ادامه می‌دهیم. پس از سخنانم، این دانشجو پیش من آمد.
او با ناراحتی آشکار به من گفت: من تازه دارم می‌فهمم که کودن نیستم. در تمام زندگی‌ام پدرم مرا کودک نامیده است. برادران و خواهرانم هم این نام مستعار مرا یاد گرفتند. من تظاهر می‌کردم که برایم اهمیت ندارد، ولی همیشه نگران بودم که دوستانم هم این نام مستعار مرا یاد بگیرند. من هیچگاه در مدرسه نمرات خوبی نگرفتم تا حداقل به این وسیله دهان خانواده‌ام را ببندم. بالاخره، خودم هم باورم شد. آیا واقعا امکان داشت که داخل کله من مغز هم وجود داشته باشد؟
البته آن دانشجو مغز داشت. مغز خوبی هم داشت. نمره او در کلاس من «آ» شد، ولی فکر می‌کنم که حتی اگر در مورد نمره‌اش به پدرش می‌گفت، باز هم دیدگاه خانواده‌اش از او هیچ تغییری نمی‌کرد. هر قدر هم که نظر دیگران نسبت به ما نادرست باشد، سعی در تغییر آن مانند سعی در جابجا کردن یک کوه با یک انگشت است. دریافتن تغییر و رشد فیزیکی برای مردم آسان است، ولی شناسایی تغییرات در شخصیت توانایی‌ها سخت‌تر است.
چنان که بسیاری از تحقیقات نشان داده است، معلمان می‌توانند تاثیر زیادی بر کیفیت درس خواندن دانش‌آموزان داشته باشند. در یک تحقیق، دو معلم برای کار با دو گروه دانش‌آموز انتخاب شدند. مدیر مدرسه به معلم اول گفت که در کلاس او باهوش‌ترین شاگردان در آن رده سنی جمع شده‌اند. به معلم دوم گفته شد که در کلاس او شاگردان ضعیف‌تر جمع شده‌ا ند. در واقع عکس این قضیه صحت داشت. در پایان ترم تحصیلی، نمرات گروه اول بالاتر از نمرات گروه دوم بود. معلم گروه دوم فکر می‌کرد که شاگردان کلاسش ضعیف هستند. بنابراین انتظارات خود را پایین آورده بود. بنابراین، درس آنها با تنزل روبرو شد. معلم گروه اول که فکر می‌کرد شاگردان قوی در کلاس او جمع شده‌اند، انتظارات خود را بالا برد، زحمت بیشتری در کلاس کشید و از همان گروه در واقع ضعیف‌تر، نتایج بهتری گرفت.
عامل توقع یا انتظار به قدری مهم است که من آن را مانند فالی می‌دانم که گرفته شدن این فال باعث به وقوع پیوستن آن می‌شود. اگر ما بچه‌هایمان را وابسته و کودک بدانیم و بگذاریم که آنها این نظر را دریابند، آنگاه آنها وابسته و کودک هم خواهند شد. برداشت‌های ما واقعیت را می‌آفرینند، ولی اگر با فرزندان خود طوری رفتار کنیم که گویی آنها باهوش و مستقل هستند، آنها باور خواهند داشت که این برداشت صحیح است و مطابق با این برداشت هم رفتار خواهند کرد. ما با رفتار خود با فرزندانمان می‌توانیم برای آنها واقعیت را بیافرینیم.
من می‌دانم که اغلب اولیاء از روی عمد نمی‌خواهند که به «خویشتن» فرزند خود صدمه بزنند، ولی فکر می‌کنم که از دامنه قدرت خود خبر ندارند. من نتیجه آن را در دانشجویایی که به «زرنگ» و «تنبل» تقسیم شده‌اند، می‌بینم. من دیده‌ام که پایه‌گذاری هر دوی این شخصیت‌ها در مهد کودک بوده است. «زرنگ و باهوش» بودن می‌تواند در کودکان «کشت» شود. هنگامی که من برای ارزیابی معلمان و برنامه‌های درسی به کودکستان‌ها و مهدکودک‌ها می‌روم، همیشه از کارهای گروهی با کودکان لذت می‌برم. هنگامی که با هم آواز می‌خوانیم، همیشه خود را از این‌که کودکان همه لغات شعر را می‌دانند، تعجب‌زده نشان می‌دهم. بچه‌ها ذوق می‌کنند. من به آنها می‌گویم که آنها باهوش‌ترین بچه‌هایی هستند که دیده‌ام و آنها هم کمی سرشان را بالاتر نگاه می‌دارند.
در ملاقات‌های بعدی با آنها هنگامی که با هم آواز می‌خوانیم، همه آوازهایی که جدیدا یاد گرفته‌اند را با غرور برایم می‌خوانند. اغلب، معلم‌های آنها برایم تعریف می‌کنند که بچه‌ها اصرار داشته‌اند که شعرهای جدید یاد بگیرند «تا این بار که یکی از بچه‌ها آمد، باز هم فکر کند که ما باهوش‌ترین‌ها هستیم.» نتیجه‌گیری می‌کنیم برای بچه‌ها مهم است که شما درباره آنها چه فکری می‌کنید.
اولویت‌ها را تعیین کنید
می‌خواهید فرزندان شما چه چیزی یاد بگیرند؟ آنها احتیاج به یادگرفتن چه چیزی دارند؟ آنها می‌خواهند چه چیزی یاد بگیرند؟ برای هر یک از این معیارها اولویت یادگیری می‌تواند تعریف شود. به چند مثال توجه کنید: اگر ادبیات فرزند شما قوی است، ولی در درس تاریخ که برای گرفتن دیپلم لازم است، تجدیدی آورده است، آنگاه هدف شما تمرکز بر روی درس تاریخ است. معلمان کودکستان از اولیاء می‌خواهند که قبل از نام‌نویسی فرزندانشان، سه چیز را به آنها یاد بدهند: بستن بند کفش، پوشیدن کت، ژاکت یا پولوور، و نام و آدرس. بنابراین قبل از اولین روز مدرسه، اولیاء باید برای این سه مورد، اولویت قائل شوند. تمرکز بر روی یک موضوع در هر زمان، روند یادگیری را سریع‌تر می‌سازد.
همیشه ملاحظه فرزند خود را بنمایید
همیشه دقت کنید که اسباب‌بازی‌ها، بازی‌های فکری و فعالیت‌های فرزندتان ساده باشد. احساس موفقیت شخصی در صورتی در کودک ایجاد می‌شود که کودک احساس کند که قدرت «کنترل» بعضی مسائل را دارد. مثلا بهتر است که کودک شما یک تصویر به هم ریخته چهار قطعه‌ای را مرتب سازد تا این‌که با یک تصویر به هم ریخته دوازده قطعه‌ای گیج شود. بگذارید کودک شما در بازی‌های فکری از شما ببرد. البته نه هر دفعه، ولی بیشتر از یک بار. مثلا می‌توانید به طور «اتفاقی» یا از «از روی فراموش‌کاری» جواب یک سوال بازی را بدهید و تظاهر کنید که از جواب «درست» کودکتان تعجب‌زده شده‌اید.
مجید که چهار سال داشت، قبل از این‌که به مهد کودک برود، به بازی‌های فکری چوبی برخورد نکرده بود. در آن‌جا یک بازی 10 قطعه‌ای یافت؛ آن را وارونه کرد، به طوری که قطعات آن از هم جدا شد و شروع کرد به سرهم‌بندی مجدد آن. بعد از سرهم‌بندی دو قطعه اول، مجید گیر کرد. هر قدر مجید سعی می‌کرد، نمی‌توانست قطعه‌ای را که در دست داشت، به دو قطعه دیگر وصل کند. او حتی پشت میز «نجاری» کودکستان رفت، چکش را برداشت و شروع به کوبیدن قطعه دردسرساز کرد. بالاخره، مایوس از نتیجه کار، دستش را روی میز گذاشت و همه چیز را از روی میز به زمین انداخت.
معلم او که شاهد ماجرا بود، پیش مجید آمد و گفت: من به تو کمک می‌کنم که قطعات را از روی زمین برداری. می‌دانی، این یکی از سخت‌ترین بازی‌هایی است که ما در این‌جا داریم. من هم با آن مشکل دارم، ولی با هم آن را حل می‌کنیم. آنها بعد از امتحان کردن هر یک از قطعات در جهت‌های مختلف، بالاخره آن را تمام کردند. مجید بازی را سر جایش گذاشت. با این کار، خانم معلم الگوی احترام به کودکی که می‌خواست بعد از این بازی استفاده کند را ایجاد کرد.
بعد خانم معلم پیشنهاد کرد: چطوره با هم روی یک بازی دیگر کار کنیم. خانم معلم این بار یک بازی چهار قطعه‌ای را انتخاب کرد. آنگاه وقتی که خانم معلم رفت که به کودکان دیگر کمک کند، مجید به تنهایی توانست بازی را به اتمام برساند. هنگامی که پدر مجید به دنبال او آمده بود، مجید او را به قسمت بازی‌های چوبی برد، همان بازی را برداشت و به پدرش نشان داد که چگونه آن را به اتمام می‌رساند. به نظر می‌رسید که او از خودش رضایت پیدا کرده است. به زودی مجید رفت سراغ بازی شش قطعه‌ای و به همین ترتیب پیشرفت کرد تا این‌که رسید به همان بازی که روز اول انتخاب کرده بود. این بار نتیجه چه بود؟ موفقیت.
کلید موفقیت غایی این است که برای یادگیری یک ترمز هم داشته باشیم. آهسته‌تر پیش برویم و سعی کنیم که مانند یک کودک فکر کنیم. آسان‌ترین راه برای معرفی ایده‌ها و موضوعات جدید چیست؟ چه چیزی باید متعاقب آن بیاید؟ بعد از آن چطور؟ از ساده شروع کنید و به سوی پیچیده حرکت کنید و قبل از اطمینان از این‌که کودک موضوع فعلی را فهمیده، به سراغ موضوع بعدی نروید. مجید و بازی‌های فکری را به خاطر داشته باشید. عامل عدم موفقیت اولیه مجید، نداشتن تجربه اولیه در مورد این بازی بود، نه این‌که از نظر رشد ایرادی داشته باشد یا این‌که انتظاری بیش از حد توانایی از او برود.
با کودکان خود قبل از این‌که به کودکستان بروند، تمرین کنید. به تدریج که بزرگ می‌شوند، اگر بازی پیشنهادی شما برای آنها بیش از حد ساده باشد، به شما لبخندی می‌زنند و می‌گویند: «خودم بلدم.»
از طرف دیگر، ما نمی‌توانیم با خیال راحت بنشینیم و هیچگاه سعی نکنیم که حد توان کودکان خود را بالا ببریم. احتیاج به گسترش، ایجاد تغییر و افزایش چنین توانی، جزئی از یک تصویر درونی سالم است. مجموعه فعالیت‌های یک کودک، باید همیشه شامل عناصری باشد که به گسترش توانایی‌های او کمک کند. من یک خانواده را سراغ دارم که کودک سه ساله آنها بازی «معلومات عمومی» که مخصوص بزرگ‌ترها است را بلد است. ممکن است که او جواب درستی برای سوال‌های زیادی نداشته باشد، ولی او تجربه گنجانده شدن در یک بازی بزرگ‌ترها را خیلی دوست دارد. راز این موضوع این است که اولیای او به او فرصت می‌دهند که در سطح خودش این بازی را انجام دهد، هیچگاه بیش از حد، غلط‌هایش را نمی‌گیرند و مسلما او را مسخره نمی‌کنند.
به یادگیری مانند رقصیدن فکر کنید. یک حرکت موج‌وار به جلو و یکی هم به عقب. حرکت به عقب یعنی کار کردن روی آن‌چه که از قبل می‌داند؛ این کار موفقیت‌های قدیم را در ذهن کودک تداعی می‌کند. حرکت به جلو هم یعنی تشویق کودکان به پیشرفت و تجربیات پیچیده‌تر. اگر به یک کودک بگویید: ناهار درست کن»، احتمالا هاج و واج خواهد شد، ولی ارائه یک سری درخواست‌های کوچک‌تر، به کودک امکان حس کردن موفقیت آماده‌سازی یک غذای کامل را می‌دهد - هر بار یک قدم کوچکک «کره را از آن بالا بیاور، مربا را بیاور، نان را بیاور، کارد را بیاور...»


 مشاوره کودکان
مشاوره کودک توسط مشاور کودک، دکتر مشاور کودکان،مشاور کودک خوب، در مراحل مشاوره کودک در خانواده، مشاوره کودک در مدرسه و مشاوره کودک در بین هم کلاسی ها و دوستان و اقوام خانوادگی انجام پذیر است.
مشاوره کودکان


دکتر روانپزشک دکتر کودکان ، دکتر روانشناس کودک ، دکتر روانپزشک کودکدکتر روانشناس

مشاور کودک شما

در بهترین مراکز مورد تایید

کانون مشاوران ایران


کانون مشاوران ایران با افتخار با استفاده از برترین دکتر روانشناس و روانپزشکی بهترین خدمات مشاوره کودک و مشاوره مادران و والدین و برگزاری دوره های آموزشی برای کودکان و والدین را به شما ارائه می دهد!


مشاور کودکان